در نوشتارهاى پيش سخن از «اركان دعا» بود. اركان دعا از اين قرار است: 1-اعتقاد و توجه به ربوبيتخدا 2- احساس نياز3- اعتقاد به اجابت الهى.
در اين زمينه مباحثبسيارى وجود دارد همچون آداب و شرايط زمان و مكان دعا و غير آن كه با ظرفيت محدودمجله مجال بحث در همه آن موارد نيست و در اين نوشتار پيرامون آنچه خداوند در اين خصوص به عهده گرفته و آن «اجابت دعا» استبه گفتگو مىنشينيم.
بر اساس وعده الهى هرگاه از بندهاى دعا به وقوع بپيوندد اصل اجابت هم از طرف خداوند اجتنابناپذير است.
موضوعى كه برخى نسبتبه آن دچار اشتباه شدهاند، قياس اجابت انسانها با اجابتخداست زيرا معمولا هرگاه انسانى از انسان ديگرى خواستهاى داشته باشد - اگر در توانش باشد - همان چيزى را كه او درخواست كرده استبدون تاخير و فوت وقت - بدون اينكه در اين زمينه به مصالح مختلف احاطه داشته يا آن را در نظر بگيرد - عملى مىكند. و همين محدوديت انديشه بشرى ذهن او را عادت داده است كه اجابت الهى را نيز در همين دائره ارزيابى كند و خارج از آن را بىتوجهى خداوند نسبتبه خود دانسته و اجابت نداند. و گاهى نيز تا آنجا در اين اشتباه پيش مىرود كه در وعده الهى به ترديد افتاده و در فهم آن دچار اشكال مىشود.
در صورتى كه موضوع اجابت در مورد خدا با آنچه بين بندگان او مطرح است، تفاوت بسيار دارد.
او براى استجابت دعاى بنده خود، با احاطهاى كه به تمامى مصالح و مفاسد امور دارد با توجه به رحمت عام و نيز لطف ويژهاش نسبتبه سائلان، آنچه به صلاح آنان بداند عملى مىكند.
به عنوان مثال مريضى را در نظر بگيريد كه به شدت تشنه است و پى در پى به آه و ناله و اصرار تقاضاى آب مىكند، در همين حال اگر يكى از بستگان او كه از وضع او بىخبر استبا او ملاقات كند بديهى است اولين كارى كه براى او انجام خواهد داد سيراب كردن اوست در حالى كه ممكن استبا همين آب دادن، حيات او را نيز در معرض خطر قرار دهد. در صورتى كه اگر دكتر معالج او در اين وضع او را ببيند با احاطهاى كه به مرض و نوع آن دارد و آب را براى چنين مريضى خطرناك مىداند، تن به اين خواسته نخواهد داد و يا حداقل آن را براى مدت معينى به تاخير خواهد انداخت. و اگر ممكن باشد از راه ديگرى براى تخفيف تشنگى او اقدام خواهد كرد.
اين بىتوجهى به تقاضاى مريض نيستبلكه خود عين اجابتبا در نظر گرفتن مصلحت اوست. خداوند متعال نيز، هرگاه دعايى - با توجه به اركان آن - از بندهاش ابراز شود، قطعا بدان پاسخ خواهد داد، ولى اينكه شخص «دعاكننده» اجابت دعاى خود را در به اجرا درآوردن مو به موى خواسته خود از سوى خدا بداند انديشهاى غلط، انتظارى بيجا و از باب قياس خالق به خلق است.
اجابت الهى با توجه به مجموعه مصالح و مفاسد تحقق مىپذيرد و بديهى است چنين كارى صورتهاى مختلف دارد كه در هر خواستهاى با توجه به اوضاع و مناسبات خاص آن، به صورت ويژهاى جلوه مىكند كه به برخى از آنها مىپردازيم.
البته آنچه اينجا بدان مىپردازيم به غير از نوع روشن و رايج آن است كه برآمدن حاجت دائمى به همان صورت مطلوب اوست.
از نتايجبسيار مهم دعا جلب توجه و عنايت ويژه الهى است كه سراسر زندگى و لحظه لحظه عمر دعاكننده را فرا مىگيرد.
بر طبق آيات قرآن كريم، خداوند بزرگ رساندن رحمت را به بندگان، بر خود مقرر فرموده و مقصود از آفرينش آنان را نيز همين امر، اعلام كرده است ولى بهرهمندى از آن را به تقاضا و درخواستآنهااز خودمنوطدانستهاست.
شخص «دعاكننده» نبايد در كار دعا تنها به برآمدن حاجتخود قناعت ورزد تا اگر محقق نشد دست از طلب بردارد بلكه بايد با نظرى بلند و در افقى بسيار وسيعتر و فراتر از برخى خواستههاى محدود بدين عمل دستيازد.
البته خواستههاى كوچك را هم بايد از خدا خواست. بلكه بنا به روايتى از امام صادق(ع) تمامى امور از كوچك و بزرگ را بايد از او طلب كرد زيرا همان كسى كه صاحب اختيار كارهاى بزرگ است، سررشته كارهاى كوچك را نيز در دستخود دارد.
ولى سخن اين است كه همواره بايد امور محدود و جزيى را در پرتو عنايت كلى الهى خواست و به وسيله دعا عنايت و توجه عام و رضايتخداوند را به سوى خود جلب كرد.
قرآن مجيد از قول حضرت ابراهيم(ع) خطاب به مشركان عصر خود اينچنين مىفرمايد: «واعتز لكم و ما تدعون من دون الله و ادعو ربى عسى الا اكون بدعاء ربى شقيا» من از شما و آنچه مىپرستيد كناره مىگيرم و پروردگار خود را مىخوانم بدين اميد كه به وسيله اين كار - رحمتخدا را در همه حال به سوى خود جلب كنم و در پيشگاه او - محروم و مطرود نباشم.
امام صادق(ع) از نبى اكرم(ص) نقل مىكند كه آن حضرت فرمودند:
«رحم الله عبدا طلب من الله عز و جل حاجة فالح فى الدعاء استجيب له ام لم يستجيب [له]، و تلا هذه الآية ...»
سايه رحمت الهى بر سر آن بندهاى باد كه حاجتخويش را از خدا بخواهد و در آن اصرار بورزد خواه آن خواستهاش محقق شود و خواه عملى نگردد. آنگاه حضرت همين آيه را به عنوان شاهد كلام خود ذكر فرمود.
باز در حديث ديگرى حضرت صادق(ع) فرمودند: ان الله عز و جل يقول: من شغل بذكرى عن مسالتى اعطيته افضل ما اعطى من سالنى.
خداى متعال مىفرمايد: كسى كه به ياد من مشغول شود و از عرض حاجتخود باز ماند - با جلب رحمتخود به سوى او - بهترين عطاياى خويش را كه بهسائلان مىدهم بدو نيزخواهمبخشيد.
و نيز همان حضرت فرمودند: «هيچ بندهاى دستخود را به سوى خدا نگشود مگر اينكه خداوند بزرگ از اين كه آن دست را خالى برگرداند حيا مىكند و از رحمتخود آنچه بخواهد بدو عنايت مىكند. پس هرگاه كسى از شما دستبه دعا برداشت آن را بر سر و صورت خود بكشاند.»
بنابراين بهترين و سودمندترين پاسخ الهى به بنده نيايشگر خود سرازير كردن رحمتبىپايان خويش به سوى اوست و از باب اينكه: «چون كه صد آمد نود هم پيش ماست» در پرتو آن تمامى مشكلات مادى و معنوى رو به سامان خواهد گذاشت و هيچ دعايى از مؤمن، خالى از اين بهره گرانسنگ نخواهد بود، چه دعاگر حاجت مورد نظر خود را نيز بگيرد يا به مصالحى بدان دست نيابد.